خاطرات روز 21 بهمن
سلام امشب قراربچه های عمه ام و3تا از بچه های دوست بابام که فامیلمون هم هستن بیان خونه ما و منو داداشم خوش بگذرونیم شب تا صبح بازی بکنیم امروز من بچه خوبی نبودم خیلی شیطونی کردم واسه همین مامان منو زودتر خوابوند ولی من هم فردا صبح باهاشون بازی میکنم . ...
نویسنده :
نویسنده : ندا جون( به قول دنی )
0:36